fatemefateme، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

شرح حال مجازی کودکانه های فاطمه جون

فاطمه بزرگ شد

1394/4/22 16:21
نویسنده : sahar
475 بازدید
اشتراک گذاری

این داستان: فاطمه جون بزرگ شد

کتاب خواندن و صحبت کردن از عمده ترین فعالیت های فاطمه کوچولو در حوالی 2 سالگی است. مثل مدیران!

به جای بالارفتن از میز و ور رفتن با سیم تلفن و وسایل کابینت این روزها کمتر راه می رود و بیشتر حرف می زند، از هر جمله ساده ای که میشنود، مثلا "نکن" ، "می ترسم" در موقعیت های مختلف و با فاعل های مختلف استفاده میکند. مثلا از فلانی می ترسم، دایی جون نکن، مادر جون نکن دیگه براش یه عادت شد. دقیقا دیروز در یک مطلبی راجع به آموزش زبان دوم همین نکته را خوانده بودم. که ذهن جملات ساده را می شنود و خود برای آن شاخ و برگ می سازد و در جاهای مختلف به کار می برد.

و اما کتاب خواندن!

کتاب میوه ها از اولین کتابهای ایشان! است و سپس کتاب پرندگان و وسایل نقلیه و آخرین آن کتاب داستان یسناگلی و دمپایی صورتی از انتشارات سک سک !!!!!!

 ما هر جایی از دستش خسته بشیم و نتونیم با هم کنار بیایم، میگیم برو کتاب بیار بخونیم، اون هم درجا بدو بدو میره اون کتابو میاره.

تازه جلد خوراکی باغ وحش رو هم به عنوان کتاب استفاده می کنیم و فاطمه هم خیلی جدی هی تاکید میکنه "بوخون" ما هم مطالب آموزنده ی جلد باغ وحش را می خوانیم! این شتره، کوه داره. این فیله، خرطوم داره.

ولی این عکس هایی که رو جلد هست رو خودمون به زور شناسایی می کنیم، جالب تر اینه که  بیسکوییت های داخلش هم اصلا به تصاویر جلد نمی خوره، غورباقه و مرغ قد قدی و ... اینا داخلش هستن.

 

پسندها (1)

نظرات (1)

الهام
24 تیر 94 13:44
ماشاله به این دختر خانم مدیر و باهوش ببوسیدش دخملی کتاب خون و از طرف من
sahar
پاسخ
ممنونم